در من هزار زن لانه گزیده‌اند. یکی مهربان، یکی اخمو، یکی حسود، آن یکی عاشق و دیگری کدبانو. گاهی سر اجاق است و گاهی می‌ریسد و می‌بافد، گاهی آش رشته بار می‌گذارد و گاهی غذای فرنگی. بیشتر از همه‌ی این‌ها همین را دوست دارم؛ همین که می‌ریسد و می‌بافد را. اگر بریسد و پنبه کند که دلم برایش فنچ می‌رود!

یکی زیر یکی رو، آخ آخ. اشتباه شد. دانه‌ها شل و بی‌قواره بافته شدند. باز می کند و دوباره از اول؛ با وسواسی بیشتر.

این اخلاقش به بیرون هم نشت کرده و به خود واقعی‌ام رسیده؛ می‌ریسم و می‌بافم و پنبه می‌کنم. با هر اشتباه، با هر دانه‌‌ی شل و بدترکیب، آخ آخ می‌گویم،دستم را گاز می‌گیرم، لبم را می‌گزم و باز می‌کنم و دوباره از اول. سخت نیست؟ هست. کلافه کننده نیست؟ هست. زمان‌بر نیست؟ هست. اگر بعد از هزار دفعه باز هم ثمر نداد؟ بی‌ثمر بودن یک باغ بهتر از داشتن محصول کرم‌خورده ست! انگار که کرم‌ها، زبان درازشان را می‌‌کنند و شکلک درمی‌آورند و به ریشت می‌خندند! مسخره‌ی کرم‌ها شدن دردآورتر است یا باغ خشکیده؟ هوم!؟

من اهل رشتن و پنبه کردنم!

یا رب این آتش که در جان من است / سرد کن زان سان که کردی بر خلیل*

در دنیای تو ساعت چند است؟

یکی ,آخ ,گاهی ,نیست؟ ,باز ,هست ,و پنبه ,نیست؟ هست ,و دوباره ,دوباره از ,می‌ریسد و

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

نوبرانه لوازم یدکی رانا خرید و فروش انواع ضایعات اهن در تهران دوره آمادگی آزمون وکالت - آمادگی آزمون سردفتری - آمادگی آزمون قضاوت موسسه حقوقی حامی دادگستر ساعد بهشتِ مَن اکواریوم اب شور و پلنت و ساخت ال ای دی 30هزار کلوین مخصوص اب شور کانالaqua2teh1 کاشت و ترمیم ژلیش ناخن در کرج کِلک پندار Goharbin Jewelry